جاده چالوس
سلام دخملکم خوبی مامانی؟ چقدر خوشگل تو دل مامانی این ور و اون ور میری ولی همچنان نذاشتی بابایی تکوناتو بفهمه تا بابایی دستشو میذاره رو دل مامانی دیگه تکون نمیخوری دیروز زن عمو نجمه sms داد که جاری جون شام بریم جاده چالوس؟؟؟؟ منم به بابا امیرت گفتم و قبول کردیم و قرار شد بعد از ساعت کاری راه بیفتیم سمت جاده چالوس. همه ی وسایل لازمو نجمه جون آماده کرده بود حسابی افتاده بود تو زحمت رفتیم لب روزخونه نشستیم هوا تاریک شد و سگ ها هم اومده بودن بیرون خیلی خوش گذشت منو نجمه که بیشتر وقتو توی ماشین بودیم و تند تند حرف میزدیم بعد از شام راه افتادیم سمت خونه کلی خسته بودیم و کلا خیلی خوش گذشت دستت زن عمو و عموی خوبت درد نکنه خیلی زحمت ک...
نویسنده :
مامان هلاله
9:24